1 . عمدا
[قید]

intentionally

/ɪnˈtɛnʃənəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عمدا از قصد

معادل ها در دیکشنری فارسی: آگاهانه تعمدا از روی عمد عمدا
مترادف و متضاد deliberately unintentionally
  • 1.The machine was left on intentionally.
    1. آن دستگاه عمدا روشن گذاشته شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان