1 . مبهم ساختن
[فعل]

to obfuscate

/ˈɑbfəˌskeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: obfuscated] [گذشته: obfuscated] [گذشته کامل: obfuscated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مبهم ساختن تیره و تار کردن، گیج کردن

مترادف و متضاد bewilder complicate confuse obscure clarify
  • 1.the new rule is likely to obfuscate people.
    1. قانون جدید احتمالا مردم را گیج کند.
  • 2.to obfuscate the truth
    2. مبهم ساختن حقیقت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان