1 . ریزه اندام
[صفت]

puny

/ˈpjuːni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: punier] [حالت عالی: puniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ریزه اندام ضعیف، کوچک

مترادف و متضاد feeble weak
  • 1.a rather puny man
    1. یک مرد نسبتا ریزه اندام
  • 2.The lamb was a puny little thing.
    2. بره موجودی کوچولو و ریزه میزه بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان