1 . پاسخ
[اسم]

response

/rɪˈspɑns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پاسخ واکنش

معادل ها در دیکشنری فارسی: پاسخ واکنش
response to something
پاسخ/واکنش به چیزی
  • 1. Responses to our advertisement have been disappointing.
    1. واکنش‌ها به تبلیغات ما ناامیدکننده بوده‌است.
  • 2. what's your response to my question?
    2. پاسخ شما به سؤال من چیست؟
in response to something
در پاسخ به چیزی
  • The law was passed in response to public pressure.
    در پاسخ به فشار مردمی قانون تصویب شد.
positive/favorable/negative ... response
پاسخ مثبت/مساعد/منفی و...
  • an angry response from students
    پاسخی عصبانی از جانب دانش‌آموزان
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان