خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرام پز کردن
[فعل]
to simmer
/ˈsɪmər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: simmered]
[گذشته: simmered]
[گذشته کامل: simmered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آرام پز کردن
1.Leave the soup to simmer.
1. بگذارید سوپ به آرامی بپزد.
2.Simmer the sauce gently for 10 minutes.
2. سس را برای ده دقیقه به آرامی بپزید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
similitude
similarly
similarity
similar
simian
simoleons
simple
simple-minded
simple microscope
simplistic
کلمات نزدیک
simile
similarly
similarity
similar
simian
simmons
simon
simon says
simple
simple interest
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان