1 . کم کردن 2 . بردن 3 . بیرون بردن (غذا)
[فعل]

to take away

/teɪk əˈweɪ/
فعل گذرا
[گذشته: took away] [گذشته: took away] [گذشته کامل: taken away]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کم کردن منهای ... کردن

مترادف و متضاد deduct subtract add
to take away a number from a number
عددی را از عددی کم کردن
  • If you take 4 away from 12 you get 8.
    اگر 4 را از 12 کم کنی می‌شود 8.

2 بردن گرفتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بردن
مترادف و متضاد take
to take something away
چیزی را بردن
  • 1. A waiter came to take our plates away.
    1. یک پیشخدمت آمد که بشقاب‌هایمان را ببرد.
  • 2. Supermarkets are taking business away from small local shops.
    2. سوپرمارکت‌ها دارند کسب‌وکار را از مغازه‌های کوچک محلی می‌گیرند.

3 بیرون بردن (غذا)

  • 1.Is that to eat in or take away?
    1. آیا این برای خوردن داخل (رستوران) است یا برای بیرون بردن است؟
  • 2.Two burgers to take away, please.
    2. دو همبرگر برای بیرون بردن (می‌خواستم)، لطفاً.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان