خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سانسور
2 . انتقاد
3 . ممنوعیت
[اسم]
la censure
/sɑ̃syʀ/
قابل شمارش
مونث
1
سانسور
1.Commission de censure
1. کمیته سانسور
2.Journal interdit par la censure
2. مجله ممنوع شده با سانسور
3.Visa de censure d'un film
3. حق سانسور کردن یک فیلم
2
انتقاد
عیبجویی
1.Ce n'est la censure qui nous incite à développer.
1. انتقاد باعث نمیشود ما رشد کنیم.
3
ممنوعیت
1.La censure parentale lui interdit l'accès au chat.
1. ممنوعیت والدین او را از دستیابی به گربه بازداشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
censeur
cendré
cendrillon
cendrier
cendre
censurer
censé
cent
cent mètres
centaine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان