خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افشا کردن
[فعل]
divulguer
/divylge/
فعل گذرا
[گذشته کامل: divulgué]
[حالت وصفی: divulguant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
افشا کردن
فاش کردن، برملا کردن
1.Je ne peux pas encore divulguer le nom du nouveau directeur.
1. من هنوز نمیتوانم اسم مدیر جدید را فاش کنم.
2.Nous ne sommes pas autorisés à divulguer des informations secrètes.
2. ما مجاز به افشا کردن اطلاعات محرمانه نیستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
divulgation
divorcée
divorcé
divorcer
divorce
dix
dix meilleures ventes
dix premiers au hit-parade
dix-huit
dix-huitième
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان