خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پر کردن دوباره
2 . شارژ دوباره
[اسم]
la recharge
/ʁəʃˈaʁʒ/
قابل شمارش
مونث
1
پر کردن دوباره
1.Une recharge de briquet
1. پر کردن دوباره یک فندک
2
شارژ دوباره
1.Recharge d'une batterie
1. شارژ دویاره یک باطری
تصاویر
کلمات نزدیک
rechange
recevoir
receveur
recevable
recette
rechargeable
recharger
recherche
rechercher
recherché
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان