[قید]

da

/daː/
غیرقابل مقایسه

1 این‌جا آن‌جا

مترادف و متضاد dort hier
  • 1.Da drüben ist ein Getränkeautomat.
    1. آن‌جا یک دستگاه فروش نوشیدنی است.
  • 2.Da hinten ist er ja.
    2. او آن‌جاست.
  • 3.Da ist die Haltestelle.
    3. آن‌جا ایستگاه اتوبوس است.
  • 4.Er wohnt da.
    4. او آن‌جا زندگی می‌کند.
  • 5.Es ist niemand da.
    5. این‌جا کسی نیست.
  • 6.Ist da jemand?
    6. کسی این‌جاست؟
  • 7.Ist Herr Klein schon da?
    7. آقای "کلاین" این‌جاست؟
کاربرد واژه da به معنای این‌جا
واژه da در آلمانی معنایی تا حدی مشابه "اینجا" در فارسی دارد. da برای اشاره به یک محل نزدیک یا محلی نسبتاً نزدیک استفاده شود. da معمولاً به معنای "اینجا" است، مثلا "Das Buch liegt da" (کتاب اینجاست.)
da ممکن است معنای آن‌جا هم داشته باشد، در این معنی هم اشاره به یک محل نزدیک دارد، مثلاً "?Ist da jemand" (آیا کسی آن‌جا هست؟)

2 در این لحظه همین حالا، همان لحظه، در آن لحظه

مترادف و متضاد in der Zeit in diesem Augenblick zu diesem Zeitpunkt
  • 1.Da lachte er.
    1. در آن لحظه داشت می‌خندید.
  • 2.Ich ging gerade aus dem Haus, da schlug es zwei.
    2. من داشتم از خانه بیرون می‌آمدم، همان لحظه ساعت 2 شد.
  • 3.Ich wollte gerade einparken. Da kam ein Wagen rückwärts aus der Einfahrt.
    3. من داشتم پارک می‌کردم. همان لحظه یک ماشین دنده‌عقب از ورودی خانه آمد.
  • 4.Was Sie da sagen, ist richtig.
    4. چیزی که در همین لحظه داری می‌گویی درست است.
  • 5.Wir sprechen gerade über Paul. Da kommt er ja gerade.
    5. ما داریم در مورد "پاول" صحبت می‌کنیم. در این لحظه او آمد [سروکله خودش هم پیدا شد].
کاربرد واژه da به معنای در این لحظه
واژه da در این کاربرد یک قید زمان است که به حال حاضر اشاره می‌کند و معنایی مشابه "در این لحظه" یا "همین حالا" در فارسی دارد. مثلاً ".Da kommt er" (همین حالا او آمد.)
کاربرد da در این معنا محدود است، بهتر است برای اشاره به زمان حال ("حالا" یا "الان") از واژه jetzt استفاده کنید.
[حرف ربط]

da

/daː/

3 چون از آن‌جایی که

مترادف و متضاد weil
  • 1.Da er krank war, konnte er nicht kommen.
    1. چون او مریض بود، نمی‌توانست بیاید.
  • 2.Da Sie keinen Mitgliedsausweis haben, ist es etwas teurer.
    2. چون شما کارت عضویت ندارید، این کمی گران‌تر است.
  • 3.Da sie noch reich war, hatte sie viele Freunde.
    3. چون پولدار بود، دوستان زیادی داشت.
کاربرد واژه da به‌معنای چون
واژه da در این کاربرد یک حرف ربط است و معنایی مشابه "چون" یا "از آن‌جایی که" در فارسی دارد. از da در این کاربرد برای اتصال دو جمله به صورت دلیل+ نتیجه استفاده می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:
"da er krank war, konnte er nicht kommen" (چون او مریض بود، نمی‌توانست بیاید.)
در این جمله عبارت اول (er krank war) یک دلیل یا شرایط و عبارت دوم (konnte er nicht kommen) نتیجه آن است. این دو عبارت از طریق استفاده از حرف ربط da پیش از دلیل به هم متصل شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان