[تخصیص گر]

der

/deːɐ̯/

1 [حرف تعریف اسامی مذکر مشخص]

  • 1.Der kleine Hans hat gekommen.
    1. "هانس" کوچک آمد.
  • 2.Der Mann ist hübsch.
    2. (آن) مرد زیباست.
  • 3.Der Mann schläft.
    3. (آن) مرد خوابیده است.
توضیحاتی در رابطه با der
حرف تعریف یک حرف اضافه است که در زبان آلمانی به‌واسطه کاربردها و تغییرات آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و اسامی مذکر با حرف تعریف "der" نشان داده می‌شوند.

2 [حرف تعریف اسامی مؤنث مشخص در حالت داتیو]

  • 1.Ich habe der Frau vorgespielt!
    1. من جلوی آن خانم نقش بازی کردم!
  • 2.Ich höre der Lehrerin zu.
    2. من به (حرف‌های) معلم گوش می‌دهم.
توضیحاتی در رابطه با der
واژه "der" حرف تعریف اسامی مؤنث در حالت "Dativ" می‌باشد. باید توجه داشت که حرف تعریف اسامی مذکر به‌طور کلی نیز "der" است.

3 [حرف تعریف اسامی مؤنث در حالت ملکی]

  • 1.Die Hauptstadt der USA ist Washington.
    1. پایتخت ایالت متحده آمریکا، (شهر) واشنگتن است.
توضیحاتی در رابطه با der در حالت ملکی
حالت Gentiv نشان‌دهنده مالکیت یک اسم بر دیگری است. در زبان فارسی برای ساخت این حالت از کسره مالکیت استفاده می‌کنیم.
باید توجه داشت که "der" حالت "Genetiv " واژه "die" می‌باشد.
[ضمیر]

der

/deːɐ̯/

4 [ضمیر موصولی] که

  • 1.Der Schiedsrichter ist der Mann, der das Spiel leitet.
    1. داور کسی است که بازی را هدایت می‌کند.
  • 2.Die Polizei sucht den Mann, der die Bank überfallen hat.
    2. پلیس به‌دنبال مردی است، که از بانک سرقت کرده‌است.
  • 3.Diese Verkäuferin, der Hans Geld gab.
    3. این فروشنده که به «هانس» پول داد.
  • 4.Ich unterschrieb den Brief, der gestern kam.
    4. من نامه‌ای را که دیروز آمد، امضا کردم.
  • 5.Sie ist die Freundin, der ich die Postkarte geschickt habe.
    5. او دوستی است که من برایش کارت‌پستال فرستاده بودم.
توضیحاتی در رابطه با der در حالت ضمیر موصولی
از ضمایر موصولی برای ساخت جملات موصولی استفاده می‌شود. جملات موصولی جملاتی هستند که در آن‌ها بخش دوم جمله اطلاعاتی را در ارتباط با بخش اول جمله می‌دهد.
باید توجه داشت که اسامی مؤنثی که در جمله وابسته نقش "Dativ" را ایفا می‌کنند با ضمیر "der" نوشته می‌شوند.

5 [ضمیر اشاره] آن (کسی یا چیزی)، او

  • 1.Der kommt gleich.
    1. او الان می‌آید.
  • 2.Der sich immer für mich einsetzt, ist mein Freund.
    2. آن کسی که همیشه از من حمایت می‌کند، دوست من است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان