[اسم]

die Gefahr

/ɡəˈfaːɐ̯/
قابل شمارش مونث
[جمع: Gefahren] [ملکی: Gefahr]

1 خطر

  • 1.Noch ist das Hochwasser keine Gefahr für die Stadt, aber es steigt ständig.
    1. سیل هنوز هیچ خطری برای شهر ندارد اما سطح آب به طور مداوم در حال بالا آمدن است.
  • 2.Viele fürchten die Gefahr der Atomkraftwerke.
    2. خیلی‌ها از خطر نیروگاه‌های هسته‌ای می‌ترسند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان