[صفت]

groß

/ɡʁoːs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: größer] [حالت عالی: größte-]

1 بزرگ

مترادف و متضاد ansehnlich breit enorm immens weit klein
  • 1.Die Jacke ist mir zu groß.
    1. این کاپشن برای من خیلی بزرگ است.
  • 2.Die Wohnung ist nicht groß genug.
    2. آپارتمان به‌اندازه کافی بزرگ نیست.
  • 3.Dieses Schlafzimmer hat ein großes Fenster.
    3. این اتاق‌خواب پنجره بزرگی دارد.
  • 4.Frankfurt ist eine große Stadt.
    4. "فرانکفورت" شهر بزرگی است.
  • 5.Sie hat große Augen.
    5. او چشمان بزرگی دارد.
  • 6.Wir haben einen großen Garten.
    6. ما باغ بزرگی داریم.

2 قدبلند

مترادف و متضاد klein
  • 1.Mein Bruder und ich sind gleich groß.
    1. برادرم و من هم‌قد هستیم.
  • 2.Wie groß sind Sie?
    2. چقدر قد بلندی [قدت چقدر است]؟

3 زیاد شدید، قوی

مترادف و متضاد gewaltig heftig intensiv stark
  • 1.Ich habe keinen großen Hunger.
    1. من خیلی گرسنه نیستم.
  • 2.Sie haben die Wahrheit mit großer Geduld erklärt.
    2. آن‌ها حقیقت‌ را با صبر زیادی توضیح دادند.
  • 3.Sie hat große Angst vor der Dunkelheit.
    3. او ترس زیادی از تاریکی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان