[صفت]

gutbürgerlich

/ɡuːtˈbʏʁɡɐlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: gutbürgerlicher] [حالت عالی: gutbürgerlichsten]

1 از طبقه متوسط جامعه [وابسته به طبقه متوسط جامعه]

مترادف و متضاد bürgerlich typisch
  • 1.Im gutbürgerlichen Stadtteil wurde der Grundstein für das Einkaufszentrum gelegt.
    1. در منطقه طبقه متوسط شهر سنگ بنایی برای مرکز خرید قرار داده‌ شد.
  • 2.Sie ist ein 14 Jahre altes Mädchen, das in einer gutbürgerlichen Familie aufgewachsen ist.
    2. او یک دختر 14 ساله است که در یک خانواده از طبقه متوسط جامعه بزرگ شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان