[اسم]

die Halsschmerzen(pl)

/ˈhalsˌʃmɛʁʦən/
قابل شمارش جمع
[ملکی: Halsschmerzen]

1 گلو درد

  • 1.Dean hat Halsschmerzen, und sie hustet auch ein wenig.
    1. "دن" گلودرد داشت و کمی هم سرفه می‌کرد.
  • 2.Ich habe Halsschmerzen.
    2. من گلو درد دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان