[صفت]

offen

/ˈɔfən/
غیرقابل مقایسه

1 باز

  • 1.Die Geschäfte sind bis 18.30 offen.
    1. مغازه‌ها تا ساعت 18:30 باز هستند.
  • 2.Ich glaube, der Supermarkt ist jetzt noch offen.
    2. من فکر می‌کنم که سوپرمارکت هنوز باز باشد.
  • 3.Im Sommer schlafe ich immer bei offenem Fenster.
    3. در تابستان من همیشه کنار پنجره باز می‌خوابم.
  • 4.Komm rein. Die Haustür ist offen.
    4. بیا تو. در خانه باز است.

2 آزاد آزادانه

  • 1.Einzelne Fragen sind noch offen.
    1. سوالات شخصی هنوز آزاد است.
  • 2.Ich habe mit meinem Kollegen ganz offen über mein Problem gesprochen.
    2. من با همکارانم کاملاً آزادانه در مورد مشکلم صحبت کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان