[اسم]

amphitheater

/ˈæmfɪθiːətər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تماشاخانه آمفی‌تئاتر

معادل ها در دیکشنری فارسی: آمفی‌تئاتر
  • 1.The opera was performed in the Roman amphitheatre.
    1. اپرا در آمفی‌تئاتر روم اجرا شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان