Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ارزیابی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
assessment
/əˈses.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ارزیابی
ارزشیابی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارزشگذاری
ارزیابی
تقویم
نقادی
مترادف و متضاد
evaluation
1.That's a fair assessment of the situation.
1. آن ارزیابی عادلانهای از این وضعیت است.
written exams and other forms of assessment
امتحانات کتبی و سایر نوعهای ارزشیابی
تصاویر
کلمات نزدیک
assessing
assess
assertive
assertion
asserted
assessor
asset
assets
asseverate
asshole
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان