Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ارزشیاب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
assessor
/əˈsesər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ارزشیاب
ارزیاب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارزیاب
مقوم
1.College lecturers acted as external assessors of the exam results.
1. اساتید دانشگاه بهعنوان ارزیابهای خارجی نتایج آزمون عمل کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
assessment
assessing
assess
assertive
assertion
asset
assets
asseverate
asshole
assiduity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان