Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تصدیق کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to attest
/əˈtest/
فعل گذرا
[گذشته: attested]
[گذشته: attested]
[گذشته کامل: attested]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تصدیق کردن
گواهی دادن، سوگند یاد کردن
مترادف و متضاد
certify
1.The signature was attested by two witnesses.
1. امضا توسط دو شاهد تصدیق شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
attenuator
attenuation
attenuated
attenuate
attentively
attestation
attested
attic
attire
attitude
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان