[اسم]

attire

/əˈtaɪər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لباس

معادل ها در دیکشنری فارسی: جامه لباس
مترادف و متضاد clothes
  • 1.She was dressed in formal evening attire.
    1. او لباس شب رسمی پوشیده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان