Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مستاجر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
boarder
/ˈbɔːrdər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مستاجر
مترادف و متضاد
lodger
1.After her father’s death, her mother took in boarders to bring in extra money.
1. بعد از مرگ پدرش، مادرش مستاجر قبول کرد تا پول بیشتری به دست بیاورند.
تصاویر
کلمات نزدیک
board up
board the plane
board pen
board of trustees
board of directors
boarding
boarding card
boarding house
boarding pass
boarding school
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان