Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عمل سوار شدن (هواپیما و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
boarding
/ˈbɔrdɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عمل سوار شدن (هواپیما و ...)
سواری (در هواپیما و ...)
1.remember to buy your tickets before boarding.
1. یادتان باشد قبل از سوار شدن بلیط های خود را بخرید.
تصاویر
کلمات نزدیک
boarder
board up
board the plane
board pen
board of trustees
boarding card
boarding house
boarding pass
boarding school
boardroom
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان