4.She gave the whole class extra homework for a week.
4.
او به تمام کلاس، یک هفته تکلیف اضافه داد.
5.Which class are you in this year?
5.
امسال در کدام کلاس هستی؟
6.Who teaches your environmental studies class?
6.
کلاس مطالعات زیستمحیطی شما را چه کسی تدریس میکند؟
to take classes
کلاس رفتن/برداشتن
I've been taking classes in pottery.
من چند وقتی است به کلاس سفالگری میروم.
top of the class
(جزو) بالاترین نمرههای کلاس
Gary came top of the class in English.
"گری" در کلاس زبان انگلیسی جزو بالاترین نمرههای کلاس شد.
کاربرد واژه class به معنای کلاس
واژه class به معنای "کلاس" به گروهی از دانشآموزان گفته میشود که با یکدیگر سر یک کلاس مینشینند و درس یاد میگیرند.
".We were in the same class at school" (ما در مدرسه در یک کلاس بودیم.)
واژه class در کاربردی دیگر معنای کلاس درسی و آموزشی هم میدهد. مثلا:
".I have a history class at 9 o'clock" (من ساعت 9 کلاس تاریخ دارم.)
واژه class در برخی موارد معنی "گروه دانشآموزان" را هم میدهد که این دانشآموزان درسشان را تمام کردهاند و در گردهماییها یا مهمانیها اینگونه مورد خطاب قرار میگیرند:
"the class of 2008" (دانشآموزان سال 2008)
That first-class ticket didn't confer us any advantages
آن بلیط درجه یک هیچ مزیتی به ما اعطا نکرد.
کاربرد واژه class به معنای درجه
واژه class به معنای "درجه" معمولا در ترکیب با واژههای دیگر به کار میرود و مرتبط با بلیتهای هواپیما، قطار، اتوبوس و ... است و به درجه راحتی و تسهیلاتی که مسافر در طول سفر خواهد داشت اشاره دارد. هرچه class بلیتی بالاتر باشد، هزینه و تسهیلاتش بیشتر است. مثلا:
"first-class ticket" (بلیت درجه یک)
3.
The five most well known classes of vertebrates are mammals, birds, fish, reptiles, amphibians.
3.
پنج تا از شناختهشدهترین گونههای مهره داران عبارتند از پستانداران، پرندگان، ماهیها، خزندگان و دوزیستان.
کاربرد واژه class به معنای گونه
واژه class در زیستشناسی به معنای "گونه" است و به گروهی از جانوران، گیاهان و... میگویند که مشخصهها و ویژگیهای یکسانی داشته باشند و در یک طبقهبندی قرار بگیرند. مثلا:
"different classes of fish" (گونه های مختلف ماهی)
مردم طبقه [قشر] بالایی (جامعه)/مردم طبقه [قشر] متوسط (جامعه)/مردم طبقه [قشر] پایینتر (جامعه)
Home ownership was once a privilege of the middle classes.
صاحب خانه بودن زمانی یکی از مزایای اقشار متوسط جامعه بود.
the working/upper class
قشر کارگر/بالادست
Marx wrote about the political struggles of the working class.
"مارکس" راجع به کشمکشهای سیاسی قشر کارگر نوشت.
to belong to a class
به یک قشر از جامعه تعلق داشتن
Like you, I belong to the working class.
مانند تو، من هم به قشر کارگر تعلق دارم.
کاربرد واژه class به معنای طبقه اجتماعی
واژه class به معنای "طبقه اجتماعی" به گروهی از مردم در جامعه اشاره میکند که یک سطح خاص از موقعیت اجتماعی و اقتصادی داشته باشند که در فارسی به آن "قشر" نیز گفته میشود. مثلا:
"the working class" (قشر کارگر)
"the middle class" (قشر متوسط)
"the upper class" (قشر بالادست)