[اسم]

composer

/kəmˈpoʊzər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آهنگساز

معادل ها در دیکشنری فارسی: آهنگ‌ساز مصنف
  • 1.Verdi was a prolific composer of operas.
    1. "وردی" یک آهنگساز پرکار اپرا بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان