[اسم]

composition

/ˌkɑm.pəˈzɪʃ.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انشا

معادل ها در دیکشنری فارسی: انشا نوشته
مترادف و متضاد article essay paper
  • 1.In the exam you will have to do a composition.
    1. در امتحان باید یک انشا بنویسید.
a 500-word composition
یک انشای پانصد کلمه‌ای
  • You need to write a 500-word composition.
    شما باید یک انشای پانصد کلمه‌ای بنویسید.

2 قطعه موسیقی اثر

معادل ها در دیکشنری فارسی: اثر تصنیف کمپوزیسیون
  • 1.one of Beethoven’s finest compositions is this.
    1. یکی از بهترین قطعه‌های موسیقی بتهوون این است.
  • 2.This is a composition for violin and piano.
    2. این یک قطعه موسیقی برای ویولن و پیانو است.

3 ساختار ساخت، ترکیب

معادل ها در دیکشنری فارسی: تالیف ساخت ساختار
مترادف و متضاد constitution structure
  • 1.The two drugs are nearly identical in composition.
    1. این دو دارو از نظر ترکیب تقریبا یکسان هستند.
  • 2.There are recent changes in the composition of the workforce.
    2. تغییرات اخیری در ساختار نیروی کار وجود دارد.

4 نگارش تحریر

  • 1.An external contractor is providing us with computerized composition and typesetting.
    1. یک پیمانکار خارجی، نگارش و حروف‌چینی کامپیوتری‌شده را برایمان فراهم می‌کند.
  • 2.We had a class composition.
    2. ما نگارش کلاسی داشتیم.

5 آهنگسازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آهنگسازی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان