Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آکاردئون کوچک
2 . مانند آکاردئون تا شدن (ناشی از تصادف)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
concertina
/ˌkɑːnsərˈtiːnə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آکاردئون کوچک
ارغنون کوچک، کنسرتینا
[فعل]
to concertina
/ˌkɑːnsərˈtiːnə/
فعل ناگذر
[گذشته: concertinaed]
[گذشته: concertinaed]
[گذشته کامل: concertinaed]
صرف فعل
2
مانند آکاردئون تا شدن (ناشی از تصادف)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
concert hall
concert
concerned
concern
conceptus
conch
concha
conchiglie
conciliate
concise
کلمات نزدیک
concerted effort
concerted
concert hall
concert
concerning
concerto
concession
concessionaire
concessionary
concessionary fare
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان