Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فتح کردن
2 . غلبه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to conquer
/ˈkɑŋkər/
فعل گذرا
[گذشته: conquered]
[گذشته: conquered]
[گذشته کامل: conquered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فتح کردن
مغلوب کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تسخیر کردن
تصرف کردن
فاتح شدن
فتح کردن
1.In 1453, the Ottoman Empire conquered Istanbul.
1. در سال 1453، امپراطوری عثمانی (شهر) استانبول را فتح کرد.
2.The Spanish conquered the Incas in South America.
2. اسپانیاییها [نیروهای اسپانیایی]، اینکاها [قبایل اینکا] را در آمریکای جنوبی مغلوب کردند.
2
غلبه کردن
پیروز شدن بر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چیره شدن
مقهور کردن
مغلوب کردن
فایق آمدن
to conquer difficulties and temptations
غلبه کردن بر سختیها و وسوسهها
تصاویر
کلمات نزدیک
connubial
connote
connotation
connoisseur
connive
conquered
conqueror
conquest
consanguineous
consanguinity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان