Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نقد (ادبی و ...)
2 . انتقاد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
criticism
/ˈkrɪt̬.əˌsɪz.əm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقد (ادبی و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقد
literary criticism
نقد ادبی
2
انتقاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انتقاد
ایراد
خردهگیری
نقادی
گله
گلایه
1.The designs for the new building have attracted widespread criticism.
1. آن طرحها برای ساختمان جدید انتقادات گستردهای را به خود جلب کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
critically
critical mass
critical
critic
criterion
criticize
critique
critter
croak
croat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان