[قید]

critically

/ˈkrɪt̬.ɪ.kli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more critically] [حالت عالی: most critically]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌شدت

  • 1.He is critically ill in intensive care.
    1. او به‌شدت بیمار (و) در مراقبت‌های ویژه است.
  • 2.They were both critically injured in the crash.
    2. هر دوی آنها در تصادف به‌شدت مجروح شده بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان