Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پردازش (رایانهای) دادهها
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
data processing
/ˌdeɪtə ˈprɑːsesɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پردازش (رایانهای) دادهها
دادهپردازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پردازش اطلاعات
دادهپردازی
specialized
1.He devised a data processing system.
1. او یک سیستم پردازش داده طراحی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
data bank
data
dastardly
dashing
dasher
data protection
data retrieval
data set
data terminal
databank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان