Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تمرکززدایی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to decentralize
/ˌdiːˈsentrəlaɪz/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: decentralized]
[گذشته: decentralized]
[گذشته کامل: decentralized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تمرکززدایی کردن
غیر متمرکز کردن
1.decentralized administration
1. مدیریت غیرمتمرکز
تصاویر
کلمات نزدیک
decentralization
decent
decennial
decency
december
deception
deceptive
deceptively
decibel
decide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان