Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بسیار فکر کردن (درباره چیزی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
do a lot of thinking
/du ə lɑt ʌv ˈθɪŋkɪŋ/
1
بسیار فکر کردن (درباره چیزی)
1.I had to do a lot of thinking.
1. من مجبور شدم بسیار (درباره چیزی) فکر کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
do a favor
do a crossword
do
dns
dna
do a puzzle
do a search
do a wheelie
do aerobics
do all the gauges work properly?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان