Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اصلاح کردن (متن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to emend
/əˈmɛnd/
فعل گذرا
[گذشته: emended]
[گذشته: emended]
[گذشته کامل: emended]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اصلاح کردن (متن)
تصحیح کردن، بهتر کردن
مترادف و متضاد
correct
improve
polish
rectify
1.If my sentence is incorrect, the editor will emend what I have written.
1. اگر جمله من اشتباه باشد، سر دبیر چیزی که من نوشته ام را اصلاح خواهد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
emcee
embryonic
embryology
embryologist
embryo
emerald
emerald green
emerge
emergence
emergency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان