Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجرای اضافه (در آخر کنسرت)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
encore
/ˈɑːŋkɔːr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اجرای اضافه (در آخر کنسرت)
دوباره (فریاد تماشاچی ها)
مترادف و متضاد
extra performance
1.She played a Chopin waltz as an encore.
1. او به عنوان اجرای اضافه در آخر کنسرت والتز "شوپن" را نواخت.
2.The group got three encores.
2. گروه موسیقی سه بار فریاد دوباره! از تماشاچی ها دریافت کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
encompass
encomium
encode
enclosure
enclosed
encounter
encourage
encouragement
encouraging
encouraging start
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان