[اسم]

entitlement

/ɛnˈtaɪtəlmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مستمری مقرری

2 حق

معادل ها در دیکشنری فارسی: حق
مترادف و متضاد right
  • 1.They will have to prove their entitlement to the property.
    1. آنها باید حق خود را به ملک ثابت کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان