Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مصلحت آمیز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
expedient
/ɪkˈspiːdiənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more expedient]
[حالت عالی: most expedient]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مصلحت آمیز
صلاح، سودمند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مصلحتی
مترادف و متضاد
advantageous
advisable
fit
inexpedient
1.The government found it expedient to relax censorship a little.
1. دولت صلاح دید که سانسور کردن ها را آسان تر بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
expediency
expectorant
expected
expectation
expectant mother
expedite
expedition
expeditionary force
expeditiously
expel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان