[قید]

expeditiously

/ˌɛkspəˈdɪʃəsli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سریع و کارآمد با سرعت و پربازده

  • 1.Using carrier pigeons, the military commanders exchanged messages expeditiously.
    1. با استفاده از کبوتران قاصد [نامه‌بر]، فرماندهان نظامی، سریع و کارآمد، پیام رد و بدل می‌کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان