[اسم]

expenditure

/ɪkˈspendɪtʃər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخارج هزینه‌ها

معادل ها در دیکشنری فارسی: خرج هزینه مخارج
  • 1.a reduction in government expenditure
    1. کاهشی در مخارج دولت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان