[صفت]

explicit

/ɪkˈsplɪsɪt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more explicit] [حالت عالی: most explicit]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صریح واضح، آشکار

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌پرده صریح مبرهن
مترادف و متضاد clear implicit
  • 1.She gave me explicit instructions not to touch anything.
    1. او به من دستورالعمل صریح داد که به چیزی دست نزنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان