Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چند
2 . کم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[تخصیص گر]
few
/fjuː/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
معدود
مترادف و متضاد
a small number of
one or two
many
a few something
چند ...
We've been having a few problems with the new computer.
با آن کامپیوتر جدید چندین مشکل داشتهایم.
a few of something
چند تا از ...
1. I need to pick up a few things in town.
1. من باید چند تا چیز از شهر خریداری کنم.
2. I'll be ready in a few minutes.
2. من تا چند دقیقه دیگر آماده خواهم بود.
3. I've met a few of his friends.
3. من چند تا از دوستان او را دیدهام.
[صفت]
few
/fjuː/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: fewer]
[حالت عالی: fewest]
2
کم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اندک
انگشتشمار
تک و توک
قلیل
کم
1.There seem to be fewer tourists around this year.
1. به نظر می رسد امسال گردشگران کمتری آمدهاند.
2.Very few students learn Latin now.
2. امروزه دانشجویان بسیار کمی لاتین یاد میگیرند.
تصاویر
کلمات نزدیک
feverish
fevered
fever
feudalism
feudal system
few and far between
fewer
fiancé
fiancée
fiasco
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان