[اسم]

fiat

/ˈfiːæt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حکم دستور، امر

مترادف و متضاد decree
  • 1.Prices have been fixed by government fiat.
    1. قیمت ها توسط حکم دولتی ثابت شده اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان