Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (سال های) پنجاه سالگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fifties
/ˈfɪftiz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(سال های) پنجاه سالگی
دهه پنجاه (سال های 1950 تا 1959 میلادی)
1.He was born in the fifties.
1. او در دهه پنجاه به دنیا آمد.
2.Her husband died when she was in her fifties.
2. وقتی که او در (سال های) پنجاه سالگی اش بود ،شوهرش فوت کرد.
توضیحاتی در رابطه با fifties
واژه fifties حالت جمع واژه fifty است. در این مفهوم هم اشاره دارد به فردی که پنجاه ساله (50 تا 59) است و هم به دهه پنجاه (سال های 50 تا 59.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mid-eighties
mid-december
mid-calf
mid-atlantic states
mid-atlantic ridge
mid-forties
mid-length
mid-morning
mid-nineties
mid-november
کلمات نزدیک
fifthly
fifth grade
fifth amendment
fifth
fifteenth
fiftieth
fifty
fifty-fifty
fifty-five
fifty-nine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان