[صفت]

fifty-fifty

/ˌfɪfti ˈfɪfti/
غیرقابل مقایسه

1 پنجاه پنجاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: نصف به نصف
informal
  • 1.Costs are to be shared on a fifty-fifty basis.
    1. هزینه‌ها قرار است به صورت پنجاه پنجاه تقسیم شود.
[قید]

fifty-fifty

/ˌfɪfti ˈfɪfti/
غیرقابل مقایسه

2 پنجاه پنجاه نصف نصف

informal
  • 1.We went fifty-fifty on the meal.
    1. ما پول غذا را پنجاه پنجاه حساب کردیم.
  • 2.We’ll divide the profit fifty-fifty.
    2. ما سود را نصف نصف تقسیم خواهیم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان