Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ماهی و سیب زمینی سرخ کرده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fish and chips
/ˌfɪʃ ən ˈtʃɪps/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماهی و سیب زمینی سرخ کرده
1.Three portions of fish and chips, please.
1. سه پرس ماهی و سیب زمینی سرخ کرده لطفا.
تصاویر
کلمات نزدیک
fish
fiscal year
fiscal
firth
firstly
fish bar
fish bone
fish farm
fish farming
fish finger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان