Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تعمیرکار لباس (خیاط)
2 . سرهمکن (مکانیک)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fitter
/ˈfɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعمیرکار لباس (خیاط)
تعمیرکار کفش (کفاش)
2
سرهمکن (مکانیک)
نصاب
تصاویر
کلمات نزدیک
fitted kitchen
fitted carpet
fitted
fitr eid is an important religious holiday.
fitness freak
fittings
fitting room
five
five o’clock shadow
five thousand four hundred and twenty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان