[فعل]

to fluctuate

/ˈflʌktʃueɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: fluctuated] [گذشته: fluctuated] [گذشته کامل: fluctuated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوسان داشتن بالا و پایین شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نوسان داشتن
  • 1.During the crisis, oil prices fluctuated between $20 and $40 a barrel.
    1. طی بحران (اقتصادی)، قیمت نفت بین بشکه‌ای 20 تا 40 دلار در نوسان بود.
  • 2.The rate of inflation has been fluctuating around 4% for some time.
    2. نرخ تورم مدتی حول و حوش 4% در نوسان بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان