[اسم]

girlfriend

/ˈgɜrl.frend/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوست‌دختر دوست دختر، دوست (مونث)

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوست‌دختر
مترادف و متضاد date girl significant other sweetheart
  • 1.Do you have a girlfriend?
    1. دوست‌دختر داری؟
  • 2.I've never met his girlfriend.
    2. من هیچوقت دوست‌دخترش را ندیده‌ام.
  • 3.She's going out with her girlfriends tonight.
    3. او با دوست‌های دخترش [مونثش] امشب بیرون می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان