[اسم]

grandson

/ˈgrænd.sʌn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوه (پسر) نوه مذکر

معادل ها در دیکشنری فارسی: نوه
  • 1.Nicholas was her first grandson.
    1. "نیکولاس" اولین نوه (پسر) او بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان