Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مهمانخانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
guest house
/ɡɛst haʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهمانخانه
مهمانسرا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهمانسرا
مهمانخانه
مهمانپذیر
مسافرخانه
1.It is a comfortable guest house near the beach.
1. اینجا یک مهمانخانه دنج نزدیک ساحل است.
2.The house could be used as a small country hotel or guest house.
2. (این) خانه میتواند بهعنوان یک هتل روستایی یا یک مهمانخانه استفاده شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
guest
guesswork
guesstimate
guessing game
guess
guest lecturer
guffaw
gui
guidance
guidance counselor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان